سیاست ( پارت ۱)

کاترین در سن ۸ سالگی پدر و مادرش از هم طلاق گرفتند.
همه انتظار داشتن کاترین از این طلاق نابود بشه ولی آریانا بخواطر خدا و خودش محمود تر از همیشه ایستاد . حالا او یک وکیل موفق شده . او زندگی عادی داشت تا یک روز که همه چیز فرق کرد
بزن روی ادامه مطلب 👇 💌
۲۰۲۵/۳/۲۹
اوایل بهار بود . کاترین برای مصاحبه به یک موسسه حقوقی رفت . یک دامن قهوه ای با یک بلوز مشکی و کفش های های مشکی پوشیده بود .
استرس داشت . برای این که به اینجا برسه خیلی تلاش کرده بود و برای قبولی مصاحبه امید زیادی داشت
وارد اتاق مصاحبه میشه. نوبتش میشه و داخل میره . یک مرد ۴۰ ساله ازش مصاحبه کرد . اون مرد اسمش جان بود . جان یک نگاه به بدن کاترین کرد و گفت: مجردی؟
کاترین لبخند زد و گفت: بله
جان گفت: خیلی خوشگلی
لبخند کاترین از بین رفت و گفت: لطفاً درمورد چیز هایی که به مصاحبه مربوط صحبت کنید
حالت جان جدی شد و گفت: پس می خوابد درمورد کار صحبت کنید . شما توی مصاحبه قبول نشدید
کاترین گفت:چرا ؟
جان گفت: ببینید یک سری چیز ها قوانین ها نانوشته هست. اگر روزی یک موکل از شما خدمات غیر از کار بخواد شما باید بتونید بر آوردن کنید. مشتری مداری برای موسسه ما خیلی مهمه . اگر می تونید این کار را انجام بدید با این شماره تماس بگیرید تا کار های استخدام اون را انجام بدین . اگر شغل را قبول کردی ، امشب بیا رستوران اسنو
کاترین شک داشت نمی دانست که باید چیکار کنه....
او باید بین پاک دامنی و رسیدن به مقامی که می خواست یکی را انتخاب کنه.
⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐
امیدوارم از این پارت لذت برده باشید .
پارت بعدی امشب ساعت ۷ منتظر میشه .
لطفا اگر از این پارت لذت بردید اون قلب پایین را قرمز کنید چون خیلیییی بهم انرژی میده💗.
تا پارت بعدی خدانگهدار 💌 👋