پارت ۲ سیاست

Ariana Khademi Ariana Khademi Ariana Khademi · 1404/1/10 10:19 · خواندن 2 دقیقه

بعضی مواقع ما وقتی وارد موقعیت میشیم تصمیمات خیلی متفاوتی با چیزی که همیشه تصور می کردیم میگیریم . 

مطمئنم یک دزد هیچ وقت از همون اول فکر نمی کرد که دزد میشه یا یک مافیا شاید آرزو های دیگه ای داشته. ولی بازی زندگی و تصمیمات ما، ما را به سمت دیگری هدایت می کند ‌‌‌‌.

سیاست های ما ، نحوه ی بازی ما ، باختن و یا بردن ما مشخص می کند .

و آیا برد واقعی چیست ؟ 

بزن روی ادامه💌👇👇

کاترین بر می گرده خونه و در خونه به پیشنهاد آقای جان فکر می کرد . حرف او در سر کاترین تکرار می شود« بعضی قوانین ما نوشته هستن» کاترین باید بین آرزو هاش و ابروش یکی را انتخاب می کرد . او به روز هایی فکر می کنه که چقدر تلاش کرد تا بتونه یک وکیل با رزومه عالی بشه تا بتونه در اون موسسه حقوقی استخدام بشه ولی هیچ وقت فکرش را نمی کرد که با همچین مشکلی روبه رو بشه .

زمان قرار نبود تو را یاری بده چون او برای جواب دادن به آقای جان فقط تا آخر امروز وقت داشت .

دستان کاترین می لرزید . تلفن را بر میدارم و شماره آقای جان را میگیره و با صدای لرزان میگه: سلام آقای جان ، من پیشنهادتون را قبول می کنم.

آقای جان می‌خنده و میگه : عالی ، فردا به رستوران اسنو بیا. یادت نره یک لباس قشنگ هم بپوشی. 

کاترین : حتما آقای جان .

بعد تلفن را قطع می کنه و گریه می کنه . 

ناگهان تلفن کاترین زنگ می خره . یک شماره ناشناس. 

در این دنیا آدم های کثیفی وجود داره که می خوان برای لذت خودشون از دیگران استفاده کنند، این می تونن جسمی یا روحی هم باشه . دقیقاً مثل آقای جان . این که ما چه واکنشی به اون ها نشون میدم مهمه . باید ببینیم الویت حقیقی برای ما چیه.

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 امیدوارم از این پارت لذت برده باشید .

اگر نظر و پیشنهادی دارید لطفاً حتما توی کامنتا بگید . 

لطفاً اون قلب پایین را قرمز کنید چون کلی بهم انرژی میده💗

خیلی دوستون دارم ❤️

پارت بعدی امروز ساعت ۳ منتشر میشه 💞💌

تا پارت بعدی خدانگهدار 💌 👋 🫶